می دونستم اون به تک دخترش نه نمیگه! کفش اسپرت هامو پوشیدم و زدم بیرون. هوا گرم بود، البته تعجبی هم نداشت؛ تابستون شروع شده و این هوا برای تیرماه عادیه! فاصله خونه ما تا خونه سارا چیز زیادی نبود. توی پیاده رو به طرف خونشون راهی شدم. دو خیابون اونور تر بود. تقریباً رسیده بودم و فقط باید از خیابون میرفتم اونور تا برسم به کوچشون. دو طرف خیابون رو نگاه کردم و وقتی خلوت شد، حرکت کردم. وسطای خیابون بودم که صدای ترمز شدید یک ماشین بلند شد. احساس کردم دنیا زی و رو شده، تنها چیزی که میشنیدم، صدای بریده بریده نفس کشیدنم بود...
زبان
فارسی
وزن
498
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
کرمانشاه - کرمانشاه
تعداد صفحه
332
زمان انتشار
1400
شابک
9786227688108
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0