روزی از روزگار به علت بیکاری دست تقدیر من را به مسجد جمکران کشاند. با یکی از دوستان در مسجد جمکران دکه سوپر مارکتی اجاره کرده بودیم؛ پفک، چیپس، نوشابه، کلوچه، همه خوراکی به مسافران میفروختیم. چهارشنبه و پنجشنبه خیلی شلوغ میشد. هر جور آدمی میآمد. هر کس از امام زمان یک درخواستی داشت و با ایشان درد و دل میکرد. من همان طور که داخل دکه بودم، صدای درد دل آنها را با آقاجان میشنیدم. میدیدم که آنها از من گرفتارتر هستند. به همین دلیل، در مناجات خود از آقا امام زمان میخواستم اول حاجت اینهایی که خیلی گرفتار هستند را روا کند و بعد حاجتم را بدهد.
زبان
فارسی
وزن
168
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
قم - قم
تعداد صفحه
112
زمان انتشار
1400
شابک
9789642405251
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0