مریم مجتهد زاده " به همراه خانوادهاش در شهر ساری زندگی می کرد ، او دوران دبیرستان را می گذراند که در ذهنش سؤالاتی دربارهی وجود خدا ، خلقت ، ادیان الهی و ... به وجود آمد . روزی چند تن از اقوام دور مادری به دیدن آنها آمدند . در میان آنها پسری به نام محسن بود که به بسیاری از سؤالات مریم پاسخ .مریم پس از برخورد با محسن محجبه شد و به اسلام گرایش عمیقی پیدا کرد. او و محسن پس از مشکلات بسیار با یکدیگر ازدواج کردند. آن دو در کنار هم به فعالیتهای سیاسی علیه رژیم پهلوی مشغول بودند تا اینکه پس از مدتی برای فرار از دست ساواک به امریکا رفتند. آن دو به همراه برخی از مبارزان سیاسی در انجمن اسلامی دانشگاه آتلانتا به فعالیت خود ادامه دادند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشتند. پس از مدتی به هنگام شروع جنگ تحمیلی محسن به عنوان کاردار ایران و لبنان به بیروت رفت و مریم نیز در جبهههای جنگ به کار پرستاری پرداخت. مریم بارها برای دیدن محسن به بیروت و حتی دمشق رفت. آن دو صاحب پسری به نام رائد شدند ولی محسن به زندگی خود در بیروت ادامه می داد تا این که به همراه سه نفر دیگر درسال 1982 توسط نیروهای فالانژ دستگیر شده و هیچ گاه خبر درستی از زنده ماندن، شهادت یا اسارت آنان اعلام نشد.
وزن
228
تعداد صفحات
152
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0