دریا" در حین پرستاری از "فرهاد فرجامی" ـ خوانندهی معروف در بیمارستان متوجه میشود میان پدر فرهاد و مادربزرگ خود رابطهای وجود دارد. آرمین ـ برادر دریا ـ مادربزرگ را به خانه آورده و همگی از او میخواهند که دربارهی زندگی گذشتهاش صحبت کند. مادربزرگ، که "گلی" نام دارد، ماجرا را اینگونه آغاز میکند که در نوجوانی در روستایی زندگی میکرده. در آنجا پسری شهری به نام "یوسف" به او دل میبندد. آن دو به عقد یکدیگر درمیآیند و برخلاف سنت روستا، گلی مدتی به خانهی یوسف در شهر میرود. پس از مدتی یوسف که بیمار است، گلی را از خود میراند و با ابراز انزجار خود او را طلاق میدهد. گلی با شنیدن ازدواج یوسف، با لجبازی با پسری به نام "رحیم"؛ ازدواج میکند. اما پس از به دنیا آمدن فرزندش متوجه میشود، خبر بیماری حاد یوسف و نیز ازدواج مجدد وی دروغ و نقشهی دوست یوسف برای جدایی آنها از یکدیگر بوده است. روزی که گلی همراه دریا و فرهاد برای دیدن یوسف میرود، او از خانه رفته است. گلی به خدا توکل کرده و برای توبه از گناهان و اشتباهات خویش به امامزادهای میرود و در آنجا یوسف را میبیند که به کار خادمی مشغول است.
وزن
240
تعداد صفحات
160
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0