«غزل» یکی از دوستان نزدیک «شهرزاد» است که در مراسم جشن تولد خود، او را به یکی از آشنایان خانوادگیشان به نام «سپنتا رضایی» معرفی میکند و همانجا برنامة سفر شمال به همراه خانوادة رضایی را به شهرزاد اطلاع میدهد و از او میخواهد که در این سفر آنها را همراهی کند. شهرزاد، در موقعیت بسیار بد روحی قرار دارد؛ به تازگی مادرش را که تنها همدم و مونس او بود، از دست داده و پدرش نیز که معتاد است خانه را به محلی برای جمع شدن دوستان و راه انداختن بساط دود و دمشان تبدیل کرده است و به هیچ وجه به تنها دخترش، شهرزاد، فکر نمیکند. شهرزاد در برابر اصرارهای دوستش غزل کوتاه میآید و با آنها به سفرمیرود. اتفاقاتی که در سفر برای وی به وقوع میپیوندد، ادامة داستان را شکل میدهد.
وزن
402
تعداد صفحات
268
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1388
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0