یک شب که «خپل» داخل یکی از قایقهای کنار ساحل در حال استراحت بود حرفهای «تام» و «سام» که از اهالی محل بودند را میشنود. آنها درباره بازگشت کاپیتان از صید ماهی صحبت میکردند و اینکه اگر کاپیتان به بندرگاه برسد همه انبارها و عرشه پر از ماهی میشود؛ چون این بزرگترین صید کاپیتان بوده است. خپل که از شنیدن حرفهای آنها خیلی خوشحال شده بود، سریع از جایش بلند میشود و با عجله شروع به دویدن میکند.او در راه هر گربهای را که میبیند از او کمک میخواهد تا بتواند نقشهاش را برای دزدیدن ماهیهای کاپیتان عملی کند؛ تا اینکه... .
زبان
فارسی
مترجم
اکرم مترجم : سعیدالسادات منشادی
وزن
36
کد دیوی
813
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
24
زمان انتشار
1398
شابک
9786226552080
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0