کتاب حاضر، ماجرای زندگی پزشکی است که در بخش اورژانس مشغول به کار است. او کار خود را با دقّت و شایسته انجام میدهد، تا اینکه روزی دختر جوانی را به بخش اورژانس میآورند. معدة دختر بر اثر خوردن قرص آسیب دیده است. چند روز بعد، دختر که چشمان سیاهی دارد، فوت میکند. مرگ دختر چشم سیاه که دکتر را دلدادة خود کرده بود، برای او بسیار ناراحت تمام میشود و دکتر برای فرار از فراق او، به مواد پناه میبرد. او کار و خانوادة خود را رها کرده، مدّتی بیهدف و سرگردان در مکانهای بسیار نامساعد زندگی میکند، مدّتی در قبرستانی به عنوان قبرکن مشغول به کار میشود و در اتاقی مجاور سقاخانه مسکن برمیگزیند. به تدریج او با دیدن ماجراهایی و ملاقات با افراد مختلف، مسیر زندگی را بازمییابد و به آغوش خانواده باز میگردد و برای ادامه تحصیل، راهی بیمارستان میشود.
زبان
فارسی
وزن
180
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
120
زمان انتشار
1390
شابک
9786005941579
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0