دو کودک، سوالاتی را از پدر خویش درباره‌ی خدا می‌پرسند؛ این که او از لحاظ ظاهری چگونه است؟ پیر است یا جوان؟ دور است یا نزدیک؟ در شهر زندگی می‌کند یا روستا؟ چه زمانی و در کجا می‌توان او را دید؟ و... پدر در جواب می‌گوید: خدای ما بی‌کس و تنهاست، همه‌جا هست، چیزی نمی‌خورد، و رنگی ندارد، زیرا صاحب همه‌ی هستی است. او ما و موجودات دیگر را آفرید و هرچه در آسمان و زمین است متعلق به اوست. باید همیشه از خداوند به بزرگی یاد کنید و او را اطاعت کنید، قرآن بخوانید، کارهای نیک انجام دهید و از کارهای بد بپرهیزید تا خداوند از شما خشنود باشد و شما را از رحمت خویش بهره‌مند سازد. داستان مذکور در قالب شعر و به زبان کردی بازگو گردیده است.
وزن
18
تعداد صفحات
12
محل انتشار
سنندج - کردستان
سال انتشار
1385
زبان
کردی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0