نقال ساکت شد. دست سایبان چشم، گویی رستم، نگاهش بر چهرهها گشت و جایگاه را دور زد. منتشا را چون خنجر بالا گرفته بود. زان پس ایستاد و منتشا بر راست و چپ و بر سر قول خود رفت و گفت که خنجر آبگون از دست رستم بیفتاد و تهمینه، بزرگ بانویش بشناخت. سهراب را از زمین بر گرفت و در آغوش کشید. روی و موی او ببوسید. در پیش پای بانوی خود، تهمینه، پیشانی بر خاک سود و بگریست و بنالید که همه روزگارش به پیکار در آوردگاه گذشته، شاهان از تخت به زیر کشانده، زنان بر مرگ همسران و مادران در عزای فرزندان نشانده پدران را کشته و پسران را بی پدر نهاده.
زبان
فارسی
وزن
192
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
128
زمان انتشار
1400
شابک
9786229812747
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0