علی" و "رضا" دوستان یکدیگر هستند و در این میان علی با خواهر رضا، آیناز، نامزد است. پس از مدتی مهرداد، پسرخالهی رضا که در آلمان زندگی میکند، به تهران میآید و با دیدن آیناز دلباختهی وی گردیده و این موضوع را با رضا درمیان میگذارد. رضا این مساله را به علی میگوید و از او میخواهد با مهرداد روبهرو نشود. اما چندی نمیگذرد که آن دو با یکدیگر روبهرو شده و طی دعوای سختی که میان آنها درمیگیرد علی به زمین افتاده و ضربهی مغزی میشود. او پس از مدتی میمیرد و آیناز نیز از غصهی مرگ او از دنیا میرود. رضا که اینک عزیزترین کسان خود را از دست داده به دختری مسیحی با نام "آندرا" دل میبندد. پس از مسلمان شدن آندرا آن دو با یکدیگر ازدواج کرده و صاحب پسری با نام "فربد" میشوند. سالها میگذرد و فربد، که حالا بزرگ شده است، دلباختهی دختری با نام "مارال" میشود. مارال بر اثر سانحهای به کما میرود و در بیمارستان بستری میشود، فربد که تحمل این حادثه را ندارد خودکشی میکند، اما نمیمیرد. رضا خسته و دلشکسته از این همه درد به مشهد میرود تا شفای پسر و عروسش را از امام رضا بگیرد. پس از چند روز آندرا از تهران تماس میگیرد و به رضا میگوید که فربد و مارال شفا یافتهاند.
وزن
360
تعداد صفحات
240
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0