این داستان استعماری با مضمون اجتماعی و سیاسی نوشته شده و روایت ظاهری آن بدین قرار است که در شهری برف سنگینی به زمین نشسته و باعث شکستن پل ارتباطی شده است. در این هنگام، مردم شهر از ورود مرد غریبهای در هراساند. از این رو، بزرگ شهر، شورایی تشکیل میدهدتا مرد غریبهی خشن و هراسآور، آغاز میشود و سرانجام، او را مییابند. در همان حین، قاطری بر صورت مرد غریبه لگد میزند و او نیز فیالفور سوزاندن قاطر را دستو میدهد. اما پس از چندی، مرد غریبه از شدت ضربه جان میسپارد. از طرفی در شهر، عشق و آرامش حکفرما میشود، مردم شادمانه پایکوبی میکنند؛ این در حالی است که روان مرد غریبه نیز در محاق ناامیدی و یاس فرو میرود.
وزن
312
تعداد صفحات
208
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1383
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0