گئورگ" جوان در پانزدهسالگی نامهای از پدر خود، که او را یازده سال پیش از دست داده است، دریافت میکند. پدر، این نامه را در آخرین روزهای بیماری خود و در حالی که میدانسته به زودی از خانوادهاش جدا خواهد شد برای پسرش نوشته و ترتیبی داده بود تا سالها بعد به دستش برسد. او در نامهاش از علاقه به دختری که یک بار در مترو دیده بود حرف میزند. این دختر در دست خود مقدار زیادی پرتقال داشت و شاید یکی از دلایل توجه پدر به او همین مساله بوده است. مرد جوان که به سختی به دختر پرتقالی علاقهمند شده همه جای شهر را برای یافتن دوبارهی وی زیر پا گذاشته و پس از چند ملاقات کوتاه با او متوجه میشود دختر نام او و حتی نشانی پدرو مادر وی را نیز به خوبی میداند. کمکم مرد جوان تصور میکند دختر باید یک پری یا فرشته باشد، اما در آخرین ملاقات متوجه میشود که عاشق همبازی دوران کودکی خویش یعنی "ورونیکا" شده است و این که ورونیکا نیز به شدت به او علاقهمند است. آن دو با هم زوج خوشبختی هستند و تولد گئورگ آن را تشدید میکند. اما اکنون پدر بیمار و در شرف مرگ است. گئورگ از خواندن نامه ابتدا متاثر شد، اما سرانجام با دقت و اندیشه در نوشتهی پدر، به مقصود اصلی وی پی برده و با ایجاد تغییر در خانه، محیط زندگی و روشهای پیش گرفتهی خویش در زندگی، نوع بهتری از زندگی را آغاز میکند.
مترجم
امید مترجم : اقتداری
وزن
252
تعداد صفحات
168
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0