در داستان حاضر، "آقای ادیب "که سخت بیمار است، برای سپری کردن واپسین روزهای زندگی، به ایران باز میگردد .این در حالی است که "شیرین "ـ دختر آقای ادیب ـ که به خاطر این بازگشت مجبور به ترک دانشگاه گردیده، احساس نارضایتی میکند .اما با پذیرفته شدن مجدد در دانشگاه، همه چیز تغییر مییابد . او با شنیدن نام "امین ادیب "ـ یکی از همکلاسیهایش ـ درمییابد که او پسرعموی گم گشتهاش است ;از این رو ماجرا را با پدر بیکار خود در میان میگذارد و ...
وزن
252
تعداد صفحات
168
محل انتشار
مشهد - خراسان رضوی
سال انتشار
1381
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0