در این داستان دختری زیبا به نام "سریر" به اصرار پدر ـ پس از ورشکستگی او ـ با یکی از دوستان پدرش که مردی مسن است ازدواج میکند؛ اما شوهر سریر به نگاههای اطرافیان به همسرش حساس میشود و او را به روستایی دور افتاده میبرد و در مزرعهای بزرگ با او زندگی میکند. پس از مدتی آنها صاحب فرزندانی میشوند و شوهر سریر نیز بر اثر حملهی قلبی میمیرد. تا این که روزی مردی ناشناس در پی یافتن کره اسبش، قدم به مزرعه آنها میگذارد و.....
وزن
540
تعداد صفحات
360
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1383
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0