اورستس" به زادگاه خود، که "اگتیس" به وسیلۀ ترور مذهبی و استبداد بر آن حکومت میکند، بازمیگردد و مشاهده میکند میلیونها مگس از جانب خدایان به منزلۀ کیفر قتل "آگاممنون" بر یونان متولی شدهاند. "زئوس" نیز که به هیات مردمی بازرگان درآمده، اورستس را تشویق میکند تا شهر را ترک کند، اما وی با مشاهدۀ بد رفتاریهای مادر با خواهرش، الکترا، در شهر میماند. در روز تدفین جنازۀ آگاممنون، الکترا با لباس شاد در برابر مردم و شاه به پایکوبی میپردازد و در نتیجه شاه او را از شهر تبعید میکند. اورستس و الکترا، یکدیگر را در بیرون شهر ملاقات میکنند و اورستس به الکترا، دستور میدهد که مادرش را به قتل برساند. الکترا که از این کار میترسد، دست یاری به سوی زئوس دراز میکند. در حالی که اورستس این کار را حق طبیعی خود میداند، زئوس با انجام آن مخالفت میورزد. سرانجام نیز اورستس از تصاحب تخت و تاج خودداری میکند تا خشم هیاهو را از شهر خویش برای همیشه بیرون براند، و همچنان که مگسها وزوزکنان او را دنبال میکنند، شهر را یکه و تنها ترک میکند. "مگسها" یکی از سه نمایشنامۀ عرضه شده در مجموعۀ حاضر است. دو اثر دیگر عبارتاند از: "مردههای بیکفن و دفن" و "خلوتگاه".
مترجم
صدیق مترجم : آذر
وزن
456
تعداد صفحات
304
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0