در یک شهر کوچک، مردمی زندگی میکردند که فکر میکردند شهرشان، کشور بزرگی است و شش مرد که خود را مهم و نخبه میپنداشتند، هرکدام به دلایلی بیارزش مورد احترام مردم بودند. مرد هفتم، مرد غیرمهم، ترسو و معلمی بود که مردم ده به این دلیل به او احترام میگذاشتند که از او نوشتن و خواندن را آموخته بودند. این هفت مرد، هرکدام یک فرزند داشتند که دربارة معاشرت و دوستی با افراد دیگر قوانین و توصیههایی به فرزند خودشان کرده بودند. در مدرسه، این هفت فرزند با هم دوست نبودند، برای این که هیچکدام نمیتوانستند کسی را که مورد قبول پدرشان باشد پیدا کنند، به همین دلیل غمگین بودند، در آن زمان چشمة زلالی به نام چشمة زندگانی وجود داشت که هرکس برای درد دل کردن و بیان غصههایش به آنجا میرفت و مشکلش حل میشد. روزی این هفت فرزند به چشمة زندگانی رفتند و گریستند و ماجرا را برای چشمه تعریف کردند. شاهماهیای بیرون آمد و نشانی پری کوچولویی را به آنها داد. فرزندان توسط راهنماییهای او توانستند مشکل شهرشان را حل کنند و تفاوتها را از بین ببرند. در این کتاب داستانهایی با عنوانهای ستایش و خواهران جادوگر، دیدار از شهر لیلیپوتها، دیدار از دشت کویر، سفر به سرزمین مردمان گوشدراز، سفر به اقیانوسها، و سفر به قلة دماوند به نگارش درآمده است.
وزن
6174
تعداد صفحات
4116
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1389
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0