علیبابا هیزم شکنی بود که زندگی محقری داشت. او، روزی به طور اتفاقی راز چهل دزد را کشف کرد. آن راز کلمة جادوییای بود که با گفتن آن دهانة غاری باز میشد. بعد از رفتن دزدها، علیبابا کلمة جادویی را گفت و دهانة غار باز شد و علیبابا گنجی شگفتانگیز از طلا و جواهرات قیمتی و پارچههای گرانبها را مشاهده کرد. او مقداری از جواهرات را با خود به خانه برد و این راز را با پسرش در میان گذاشت. برادر حریص و مطاع او از ماجرا خبردار شد و با کنجکاوی راز غار را از علیبابای مهربان و سادهدل پرسید. او زمانی که به سراغ گنجها رفت، کلمة جادویی را فراموش کرد و در همین هنگام دزدها سر رسیدند و ماجرا به گونهای دیگر پیش رفت این کتاب برای کودکان گروه سنی «ج» به نگارش در آمده است.
مترجم
مریم مترجم : چهرگان
وزن
42
تعداد صفحات
28
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1389
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0