داستان این رمان از دیر "ماریا برون" آغاز میشود، سپس در جهان خارج از دیر، در صحراها و روستاها و قصرها و شهرها ادامه مییابد و سرانجام در "ماریا برون" به انجام میرسد. این داستان، ساختاری دو قطبی دارد و جاذبهای که میان این دو قطب برقرار است روح و جان داستان را پدید میآورد. "نارتسیس" صورت مجسم اندیشه و جان است و "گلدموند" از دین برگشته و راه عشرت و هنر را پیش گرفته، نماینده طبیعت و تن، این دو، گرچه به ظاهر از هم جدا میشوند و دور میگردند، اما پیوسته جاذبهای پنهان میانشان در کار است و سرانجام در قلمرو هنر به هم میرسند. "نارتسیس" و "گلدموند" از برکت همین همانندی تصویر اولیه در روح هنرمند و اندیشهی اولیه در ذهن متفکر راه خود را از آشوب گمراه کنندهی جهان تجربهها پاک میسازند، زیرا رسالت ذهن خلاق است که روح حاصل تصویر یا اندیشه را جاودان بداند. بدین ترتیب، هنر فقط وسیلهای برای فرار از فنا و زوال نیست، بلکه با جهان اندیشهها و تصاویر ناب طوری برخورد میکند که آشتی دهنده اضداد میگردد. "گلدموند" مثل فکری "نارتسیس" را درمییابد و با جهان اندیشه آشتی میکند و "نارتسیس" نیز اعتقاد قدیمی خود را در وجود "گلدموند" تحقق یافته میبیند، زیرا درمییابد که زندگی "گلدموند" راهی موجه به سوی حقیقت بوده است و "گلدموند" از طریق هنر به مقامی دست یافته است که او خود از طریق اندیشه به آن رسیده. "گلدموند" در آرامش در امان "نارتسیس" جان میسپارد، اما مرگ او فاجعهای نیست بلکه پایان یک زندگی سرشار است. و بوسهی "نارتسیس بر گیسوان "گلدموند" که نخستین بوسهی آنهاست، مهری است که اتحاد روح آنها را جاودانه میسازد. در کتاب آمده است: "هسه به دو قطبی که در این کتاب وصف کرده کیفیت نرینگی و مادینگی نسبت میدهد و یکی را از جهان پدری و دیگری را از عالم مادری میداند. "نارتسیس" نمایندهی جهان پدر است و صاحب خصوصیاتی چون تیزهوشی، خردمندی و توانایی تحلیل و تفکر منطقی است...".
مترجم
سروش حبیبی
وزن
552
تعداد صفحات
368
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0