فیل کوچولو فهمیده بود که شکارچی به دنبالش است. پس فرار کرد و به جنگل پناه برد. ابتدا به پیش دختربچهای رفت که نزد او قایم شود، اما نتوانست. بعد به پیش مادربزرگی رفت که برای نوهاش قصه میگفت، رفت و در میان آنها قایم شد، اما بازهم نتوانست، چون خیلی بزرگ بود. پس دوباره فرار کرد. او دیگر خسته شده بود و شکارچی هر لحظه به او نزدیکتر میشد. فیلکوچولو سرانجام تسلیم شد و خرطومش را پایین آورد و سرش را هم به پایین انداخت. شکارچی درست روبهروی فیل ایستاده بود. فیل احساس کرد که تیری در تفنگ شکارچی وجود ندارد و تفنگ خالی است. چون فقط صدای ماشه شنیده میشد، ولی تیری از آن پرتاب نمیشد. سرانجام فیلکوچولو سرش را بالا کرد و متوجه شد که درست فهمیده است. سپس ناگهان به شکارچی حمله کرد، و حالا فیل کوچولو بود که به دنبال شکارچی در جنگل میدوید. مخاطبان این داستان، گروه سنی «ج» هستند.
وزن
42
تعداد صفحات
28
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1381
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0