جنگ که تمام شد" داستان سربازی است که برای انجام ماموریتی عازم گروهان دیگری شده و سرهنگ فرماندۀ گروهان جدید، به محض دیدن وی به او خبر میدهد که ماموریتاش منتفی شده و باید بازگردد. سرهنگ در ادامۀ صحبتش میگوید: "ماموریت تو کشتن من بود اما از همین راهی که آمدی برمیگردی به گروهان قبلیات و از قول من به سروان میگویی به من هم عین همین دستور را دربارۀ تو دادهاند. باید فکر نجات خودمان باشیم. قرار نیست هیچکداممان زنده برگردیم". کتاب حاضر، مشتمل است بر 85 مینیمال، یا همان داستان بسیار کوتاه که برخی از آنها عبارتاند از: شبکههای عصبی؛ خدا از ضلع شمالی؛ نصفهشبی؛ شما دست بزنید؛ پنجره؛ دزدی؛ شغال روی میز ناهار؛ فضای خالی؛ و در و دیوار.
وزن
192
تعداد صفحات
128
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0