در یک عمارت بزرگ و ییلاقی پیرزنی شیطانپرست در بستر مرگ بود. این پیرزن سالها از مردم بریده بود و تنها با اجنه و شیاطین ارتباط داشت. او عمری را در بندگی و خدمت به سرورش، شیطان، سپری کرده بود و حالا در آخرین لحظات عمرش میخواست کاری انجام دهد که باعث خوشبختی و سعادتش شود، به همین دلیل خانه را وقف شیطان میکند. بدینترتیب این خانه تا ابد گرفتار شیاطین میشود و ساکنین آن روی خوش نمیبینند. ارواح و شیاطین اینجا را مال خود میدانند و هرکس را که در آن سکونت کند، اذیت میکنند. بعد از گذشت دو سال از مرگ پیرزن، فرزندان وی تصمیم میگیرند تا خانه را بفروشند. آقای حکمتی به خاطر بیماری قلبی همسرش و آزمون کنکور دخترانش «مستانه» و «ریحانه» به دنبال خرید خانة بزرگی در خارج از شهر بود. به این ترتیب بعد از یک هفته خانوادة حکمتی به منزل پیرزن نقلمکان میکنند. اتفاقاتی که در این خانة شیطانی برای این خانواده به وقوع میپیوندد، ادامة داستان را شکل میدهد.
وزن
204
تعداد صفحات
136
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1388
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0