«جونی بیجونز» دختری لجباز و پرحرف بود و به آمادگی میرفت. کلاس آنها شمارة 9 بود، اما او کلاس 9 را دوست نداشت. وقتی خانم معلم به بچهها گفت که دوشنبه روز شغلهاست و همة بچههای کلاس باید با لباسهای شغلی که دوست دارند به آمادگی بیایند، همه خوشحال شدند به جز جونی بیجونز، زیرا او نمیدانست چه شغلی را دوست دارد. وقتی همة بچههای کلاس برای دوشنبه خوشحالی کردند، او با آنها بدرفتاری کرد و خانم معلم نیز او را تنبیه نمود. بعد از آن به حیاط رفت و فراش مدرسه او را نصیحت کرد. حرفهای فراش به دل جونی بیجونز نشست. بعد از آن ماجراهایی برای او رخ داد که در ادامه بازگو شده است.
مترجم
امیرمهدی مترجم : حقیقت
وزن
96
تعداد صفحات
64
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1388
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0