«اردلان» فکر میکرد که از همه قویتر است. یک روز پای او سر خورد و سرش به تکه یخی خورد و شکست. بچهها گفتند: «یخ از تو قویتر است، چون سرت را شکست». یخ گفت: «خورشید از من قویتر است، چون مرا آب میکند». خورشید هم گفت: «ابر قویتر است، چون اگر بخواهد من نمیتابم». ابر گفت: «باد قویتر است، چون مرا میبرد». باد هم گفت: «کوه قویتر است چون مانع وزیدنم میشود». کوه گفت: «درخت قویتر است چون با ریشههایش سنگهایم را خرد میکند». درخت گفت: «هیزمشکنقویتر است چون مرا قطعهقطعه میکند». هیزمشکن گفت: «انسان قویتر از همة موجودات است، چون اگر از فکرش خوب استفاده کند، میتواند باد، خورشید و نیروهای دیگر را در اختیار داشته باشد و به همنوعانش کمک کند». این داستان تخیلی برای کودکان گروه سنی «ب» تهیه شده است.
وزن
18
تعداد صفحات
12
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1389
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0