بوی دود دارد خفه میکند، از صدای دستها کلافه شدهام. محمد با صدای نکرهاش میخواند. دود سیاه سراسر اتاق را دور میزند و وقتی به طرف من بر میگردد، میتوانم ببینم که دیگر دور نیست و چشم در آورده است. چشمهای قرمز درشت و از حدقه در رفته، مثل حال مستیهای ایرج وقتی میشد ساقی و توی سگ مستیهایش هر کاری را باید به چشم میدیدیم؛ از عربدهکشی و دعوا و فحشکاری گرفته تا آزار ناموس مردم. با چشمانی قرمز نزدیک و نزدیکتر میشود و بزرگ و بزرگتر. من خشکم زده، اما هادی میخواند و مجید دست میزند.
زبان
فارسی
وزن
120
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
مشهد - خراسان رضوی
تعداد صفحه
80
زمان انتشار
1400
شابک
9786002479976
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0