در زمانهای قدیم، ماهیگیر پیر و فقیری با همسرش در کلبهی کوچکی زندگی میکرد. او هر روز به دریا میرفت، چند ماهی میگرفت و با فروش آنها مخارج زندگی را تامین میکرد. روزی از روزها ماهی قرمز عجیبی در تورش گرفتار شد. ماهی قرمز به حرف آمد و گفت اگر مرا رها کنی من نیز در عوض، هر آرزویی داشته باشی، برآورده میسازم. ماهیگیر گفت: "کلبهی من خیلی کوچک و قدیمی است کاش میشد کلبهام موقع باران چکه نکند، ماهی قرمز پذیرفت و ماهیگیر پس از رها کردن او به طرف کلبهاش به راه افتاد. کلبهای جدید جای کلبهی قدیمی را گرفته بود. زن ماهیگیر وقتی از ماجرا باخبر شد با عصبانیت از او خواست که چیزهای بیشتری را از ماهی طلب کند، ماهیگیر نیز پذیرفت. اما خواستههای زنش تمامی نداشت. تا این که طمع زن، باعث شد همهچیز را از دست بدهند و دوباره صاحب همان کلبهی قدیمی شوند.
مترجم
هما قاسمی
وزن
18
تعداد صفحات
12
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0