اشتباه من کجا بود؟ من قدر خودم را ندانسته بودم یا امیر قدر مرا؟ هیچ وقت پی این شک لعنتی را نگرفتهام. افسانه راست میگفت، همیشه ترسیدهام که حقیقت داشته باشد. همیشه ترسیدهام که از او متنفر شوم و از همه مردها. میشد کسی را استخدام کنم که تعقیبش کند، اما نکردم درست مثل آرزوی دم دستی که سالهای زیادی بود با خودم حمل میکردم. از ترس آنکه وقتی برآورده شود بی آرزوی عجیب و غریب بمانم یا کسی بفهمد چه کردهام و سرزنشم کند. همیشه علت سردی امیر را به ایرادی در خودم نسبت میدادم، به قول اشمیت ما زنها عادت کردهایم که همه تقصیرها را به گردن خودمان بیندازیم تا یک جایی یک اتفاقی بیفتد و تصادفاً کشف کنیم که ما بینقصیم و عیب جای دیگری هست.
زبان
فارسی
وزن
240
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
160
زمان انتشار
1400
شابک
9786002340535
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0