بره کوچولویی که بوی بهار را احساس کرده بود بعبعکنان دوید و دوید و آمد تا بهار را به حیوانات دیگر خبر داد. پرندهی قشنگی که بالای درخت نشسته بود و آواز میخواند بره کوچولو را دید. به او نگاهی کرد و پرسید: "چه خبر شده؟ انگار امروز خیلی خوشحالی؟" بره کوچولو گفت: "بهار، بهار در راه است". پرنده گفت: "من هم خوشحالم برای آمدن بهار آواز میخوانم. فصل بهار که از راه برسد، زمین از خواب بیدار میشود و گلها و سبزهها درمیآیند. درختها پر از برگ و شکوفه میشوند". بره کوچولو گفت: "دلم میخواهد برای رسیدن فصل بهار یک جشن بزرگ بگیرم، ببین باد مهربان چقدر دانهی گل از آن دوردورها برای من با خودش آورده! نگاه کن! دانههای گل، روی چشمهای من چسبیدهاند. میخواهم آنها را بکارم". پرنده روی شاخههای درخت، بالا و پایین پرید و گفت: "این همه دانهی گل! تو باید آنها را توی یک زمین بزرگ بکاری. آن دورترها، بعد از کوههای بلند، یک دشت بزرگ هست. خاک آن دشت، نرم و مرطوب است". نگارنده در کتاب حاضر را با هدف آشنایی کودکان با فصلها، نقش حیوانات در چرخهی طبیعت، آشنایی با جنگل و... تدوین کرده است.
وزن
54
تعداد صفحات
36
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0