با اینکه دیگر سیب فاصله میانمان نبود، باز هم نتوانست و من توانستم. سیب را گاز زدم و طمع غریبش را به جان حافظه سپردم. دستش را پشت سرم برد و سیب از جایی میان لذت رها شد. بگذار بعدها داستانسرایی کنند که حوا، آدم را وسوسه کرد. چه باک؟! میان طنین غریب نفسهایمان، سرش را عقب کشید، اما رهایم نکرد. گندم زار نگاهش غروبی خونین داشت. سرخ سرخ! تنش سرد نبود. صورتش بیرنگ نبود. انگار از فوران احساس درمانده بود.
زبان
فارسی
وزن
921
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
614
زمان انتشار
1399
شابک
9786226722193
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0