این کتاب، داستاني فارسی در ژانر اجتماعی و تخیلی است. «بهراد»، کلهي سحر مثل صاعقهزدهها از خواب میپرد، چند وقتی است که فکر کلبهي چوبی روی تپه در ذهنش پیله کرده و دست از سرش برنمیدارد. امتداد تپهای که کلبه روی آن بود به قله سربهفلک کشیدهي شاهسون میرسید. «بلقیس خانوم» و «آقا هوشنگ» مدام میگفتند که خودشان چیزهایی به چشم دیدهاند که اگر دهان باز کنند دیگر کسی به سرش نمیزند به کلبهی چوبی برود و آنجا زندگی کند. بهراد به هوشنگ و بلقیس مشکوک است، آنها بیشتر از دیگران به این ترس بالوپر میدهند و... .
زبان
فارسی
وزن
33
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
22
زمان انتشار
1400
شابک
9786229684146
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0