نور چراغهای خیابان در سرمای گزنده و تاریکی، گرمای دلپذیری داشت. انحنای نیمکت پارک با ستون فقرات خستهاش آشنا بود. پتوی پشمی ارتش رستگاری، گرمای مطبوعی به جانش میریخت. کفشهایی که امروز توی سطل آشغال پیدا کرده بود به پایش میخورد. فکر کرد: خدا را شکر، زندگی زیباست". کتاب حاضر حاوی داستانهایی کوتاه از برخی نویسندگان برجستۀ جهان تحت پارهای از این عناوین است: کودک پیر؛ مرگ بیصدا؛ کفشهای سیندرلا؛ شرطبندی؛ فروشی؛ ریگ توی کفش؛ در مرز صفر؛ صحنۀ درگیری؛ خواستگاری؛ وبلاگنویس تنها.
مترجم
اسدالله مترجم : امرائی
وزن
288
تعداد صفحات
192
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0