نویسنده در این رمان زندگی ماشینی انسانها را به نقد میکشد و این که انسانها هرچه روز به روز پیشرفتهتر میشوند و زندگی آنها به ظاهر زرق و برقی داشته باشد، قلبها سنگتر و فاصله افراد به نسبت بیشتر میشود .نخستین عنوانی که برای داستان انتخاب شده "زنی با قلب فلزی "است که در آن تاجر معروفی به نام "روژمات "به همراه همسرش روزگار را آن چنان میگذراند که اهالی به او "تاجر طبیعت "لقب داده بودند، زیرا او گلها را به جهانگردان میداد و از آنها "آدم آهنی "میگرفت .هر روز که میگذشت تعداد آدم آهنیها بیشتر میشد و تاجر طبیعت از این طریق ثروت هنگفتی فرا چنگ میآورد .او توانست شرکت بزرگی تاسیس کند که بیشتر کارکنان آن را آدم آهنیها تشکیل میدادند .این آدم آهنیها به جای اشک از چشمان نقرهای خود برادههای آهن جاری میکردند .تاجر آهنی دستور داده بود تا درختان جنگل را قطع کنند، تا از سر و صدای پرندگان راحت شود و از طرفی نور کافی به آدم آهنیها برسد تا بیشتر کار کنند و ....
وزن
576
تعداد صفحات
384
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1381
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0