یک روز هنگام بازی یکی از ناخنهایم شکست و پدر آن را برایم پانسمان و برای آرام کردن من یکی از خاطرات کودکیاش را بازگو کرد. پدر همیشه ناخنهایش را کوتاه میکرد و به همین خاطر موقع بازی به کسی آسیب نمیرساند. موهای او همیشه اصلاح شده و تمیز بود و به همین دلیل به راحتی شانه میشد و چون کودک تمیزی بود دوستان فراونی داشت. من با شنیدن این خاطرات چیزهای فراوانی آموختم و تصمیم گرفتم همیشه مثل پدر باشم. کتاب حاضر، جلد دوم از مجموعة «وقتی بابا کوچک بود...»، حاوی پارهای نکات بهداشتی برای کودکان در قالب داستان است.
وزن
18
تعداد صفحات
12
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1388
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0