اپریل" از طریق یک نامه، برای گذران تعطیلات، به جزیرهای دعوت شده است. او و همراهانش در بدو ورود به جزیره، متوجه میشوند که این برنامه برای دوازده نفر است در حالی که آنها سیزده نفر هستند. درست در همین لحظه لالهی گوش یکی از جوانان به صورت ناگهانی پاره شده و به علت خونریزی شدید، به منزل بازگردانده میشود. دوازده نفر باقی مانده به سه گروه تقسیم شده و تلاش و مسابقهی آنها از صبح روز بعد آغاز میشود. اپریل احساس میکند نیروی عجیبی پیرامون آنها وجود دارد که اجازهی شاد بودن و سرخوشی را از همهی بچهها سلب کرده است، علاوه بر این مسئولین برگزاری مسابقه با آنها به خشکی رفتار کرده و احساس بدی در همه ایجاد میکنند. او در یکی از گردشها در اطراف جزیره متوجه نشانههایی از حیات انسانی در منطقه میشود و این دقیقا بر خلاف ادعای مسولین مبنی بر تغییر مسکونی بودن جزیره است. اما متاسفانه کسی حاضر به قبول صحبتهای آپریل نیست. در پایان دور اول مسابقات آپریل متوجه غیبت یکی از همگروهیها میشود و زمانی که برای یافتن وی بازمیگردد متوجه زنی میشود که در حال خفه کردن دوست اوست. پس از آن دختر جوان دیگر چیزی به یاد نمیآورد اما ناگهان خود و دوستش را سالم در کنار دریا مییابد. در دور بعدی مسابقه، اپریل در حال قایقسواری ناگهان کنترل قایق را از دست داده و به داخل آب پرت میشود. او در آخرین لحظات زنی را میبیند که گویا با خواندن وردهایی او را با فشار به زیر آب میراند. سرانجام اپریل نجات یافته و گروه آنها در دومین مرحله برنده میشود. اما روز بعد بچهها درمییابند همه جزیره را ترک کرده و آنها تنها ماندهاند؛ در حالی که صدای آواز زنی از دور به گوش میرسد.
مترجم
شیوا مترجم : خویی
وزن
240
تعداد صفحات
160
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0