این داستان مصور و رنگی درباره پادشاهی است که دوست دارد لباسهای زیبا بپوشد. تا این که یک روز دو خیاط تازه وارد به شهر میآیند و ادعا میکنند لباسی میدوزند که احمقها نمیتوانند آن را ببینند. پادشاه از آنها میخواهد تا آن لباس را برایش بدوزند. آن دو چندی تظاهر به دوختن لباس میکنند. و سرانجام روزی به پادشاه میگویند که لباس آماده است. پادشاه که لباسی نمیبیند از ترس احمق نامیده شدن، تظاهر میکند که لباس میپوشد و برهنه به میان مردم میرود. اما پسر بچهای از میان مردم فریاد میزند پادشاه لخت است. بدین ترتیب پادشاه درمییابد که آن دو خیاط او را فریفتهاند.
وزن
18
تعداد صفحات
12
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1383
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0