جمعیت زیادی آمده بودند. دور حاج قاسم پر شده بود از جوانهایی که میخواستند با ایشان عکس بگیرند. اینها را شهروز همان شب برایم گفت. وقتی آمد حالش خوب نبود. زیر فشار جمعیت، دیسک کمرش آسیب دیده بود. صبح که بیدار شدیم، گفت نمیتواند تکان بخورد. انگار فلج شده بود. نه میتوانست غذا بخورد و نه میتوانست وضو بگیرد. تا شب همان جور روی تخت ماند و تکان نخورد. دو، سه روز بعد هم همین طور بود. غذا نمیخورد، نمیتوانست دستشویی برود. ضعیف شده بود. گریه میکرد. خیال میکردم از درد است، ولی نبود. از عشق بود. عشق به کارش و ترس از این که دیگر نتواند کنار سردار بماند.
زبان
فارسی
وزن
120
کد دیوی
955.0844092
مکان انتشار
قم - قم
تعداد صفحه
80
زمان انتشار
1400
شابک
9786222850524
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0