کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستانهای کوتاه، با موضوعات مختلف اجتماعی است. عنوان داستانها عبارتند از: «قلبی به پاکی ابرها»، «روزی که ویدئو خریدم»، «هرگز دروغ نگو» و «ماجرای کوچة قدیمی». داستان «قلبی به پاکی ابرها» ماجرای جوانی پاک و جوانمرد به نام «سعید» است. سعید، تک فرزند خانواده است و پدر خود را از دست داده و تا کلاس چهارم ابتدایی تحصیل کرده است. او برای امرار معاش خود و مادرش در کارگاه تریکوبافی مشغول شده، امّا صاحب کارگاه ورشکسته میشود. مدّتی بعد، یکی از دوستان سعید، اتومبیلی را به نام او میکند تا اقساطی هزینة ماشین را بپردازد. در این هنگام، مادر سعید به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان بستری میشود و سعید، ماشین خود را میفروشد. او در بیمارستان، با پرستاری محجوب به نام «رویا» آشنا شده و با او عقد میکند. بعد از دوسال، پدر رویا به سعید هشدار میدهد تا زودتر مراسم جشن ازدواج را برگزار کند. سعید برای تأمین مخارج ازدواج، در معرض امتحانهای سخت قرارگرفته و سرانجام، سربلند بیرون میآید و مقدّمات ازدواجش به طرز معجزهآسایی فراهم میشود.
زبان
فارسی
وزن
156
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
104
زمان انتشار
1391
شابک
9786006116044
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0