«غزل» دختر «آصف»، و «رامین» پسر آقای «فیروزی» بود. آصف و آقای فیروزی دوستان بسیار صمیمی بودند و غزل و رامین دوران کودکی و نوجوانی را با هم گذرانده بودند و عشقی عمیق بین آنها ریشه دوانیده بود. بعد از سالها همکاری، آصف و آقای فیروزی به خاطر اتفاقاتی دشمن خونی هم شده و دوستی و همکاری آنها خاتمه یافت. راز غزل و رامین ـ که به صورت پنهانی از خانواده، با هم رفت و آمد داشتن، برملا شد و خانواده آنها را از یکدیگر منع کردند. برای قطع کامل ارتباط غزل و رامین خانوادة آصف از تهران نقل مکان کردند و رامین علیرغم میل خود همراه خانواده به فرانسه رفت، در حالی که آن دو عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند تسلیم تصمیم خانوادههایشان شدند و به سوی سرنوشتی نامعلوم حرکت کردند.
وزن
798
تعداد صفحات
532
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1389
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0