کتاب حاضر داستاني است که در آن شخصيت اصلي داستان مردي است که به خاطر هجوم بيشازحد غم و غصه، مدتزماني از خدا فاصله گرفته و بهراحتي در مورد او قضاوت ميشود. نويسنده در اين داستان به عشق و ارتباط انسان با خدا ميپردازد. در داستان ميخوانيم: «در ماشين بيتاب بودم. گاه سرم را به شيشه ميچسباندم. گاه سرم را به صندلي تکيه ميدادم، گاه به عابرهاي خيابان زل ميزدم، و گاه سرم را با پلاکي که از آينه ماشين آويزان شده بود، به اينطرف و آنطرف ميبردم».
زبان
فارسی
وزن
180
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
120
زمان انتشار
1395
شابک
9786002892935
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0