بعد از رسیدن به خانه، از لیلا خداحافظی کرده و به طرف خانه خودمان میروم. خانه ما یک حیاط بزرگ و حوضی پر از ماهیهای قرمز دارد. یادم رفت بگویم که امروز ما قرار است برای سلامتی حاج آقا، نظری بدهیم. وقتی به در خانه رسیدم، در را میزنم. در حیاط، صدای زیادی میآمد. از صدای ناهید، دختر دایی محمد، گرفته تا صدای اقدس خانم، همسایه بغلی تا بیرون به گوش میرسید. وقتی دیدم کسی در را باز نمیکند، ۳ بار با مشت به در زدم که در آخر مامان در را باز میکند. وقتی وارد حیاط شدم، از دیدن آن همه ظرف و ظروف که همه مال همسایهها و فامیل بود، سلام دادن هم از یادم میرود.
زبان
فارسی
وزن
57
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
38
زمان انتشار
1400
شابک
9786220810582
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0