مدعوین در ویلای بانکدار-پومپونیو- روی تراس قهوه صرف میکردند، همگی افرادی مهم و سرشناس بودند و دربارۀ احتمال وقوع جنگ جهای سوم سخن میگفتند، تا این که خدمتکار وارد شد و اعلام کرد: شخصی به نام "باچی دلی" برای فروش توتیا و لیمپتهای دریایی به ویلا آمده است. مرد وارد شد، او کالاهای خود را به همه نشان داد ولی یکی از سبدهای خود را با دقت حمل میکرد و آن را به کسی نشان نمیداد. وقتی از او دربارۀ سبد پرسیدند، گفت که چیزی فلزی است که کسی بهاشتباه در دریا انداخته و او به دنبال صاحب آن میگردد؛ و وقتی سبد را باز کرد همۀ افراد ترسیده و جیغ زدند: مین! مهمانان در گیر و دار فرار بودند که پیرمرد با سبدش غیب شد. ماجرا به گوش گریمپانته رسید. او پیرمرد را یافت و با کمک او مین را به دریا انداخته و با شلیک اسلحهآن را منفجر کرد. شیشۀ ویلاها شکست و ترسی در دل صاحبانش انداخت ولی مردم فقیر و ژندهپوش به دنبال ماهیهای مرده و روی آب آمده، به داخل آب روان شدند و به شادی پرداختند. کتاب حاضر حاوی 11 داستان کوتاه تحت پارهای از این عناوین است: سپیده دم بر شاخههای برهنه؛ از پدر به پسر؛ خانۀ کندوها؛ هم خونی؛ در یک هتل بهانتظار مرگ؛ چه کسی در دریا مین کاشت؟؛ اعدام یک قاضی.
مترجم
اعظم مترجم : رسولی
وزن
180
تعداد صفحات
120
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0