عدۀ بسیاری از درباریان و سربازان با لباس کشورها و قومهای مختلف در باغچهسرای شاهعثمانی گرد هم آمده بودند تا خبر جدید او را بشنوند. پس از جمع شدن تمامی بزرگان، "سلطان مراد" پادشاه عثمانی، سخنان خود را دربارۀ همسایۀ مشترک تمامی کشورها ـ ایران ـ شروع کرد و از اختلاف میان قزلباشها صحبت نمود. او با بیان این موضوع که بر خلاف تصور ایرانیان، "شاه اسماعیل دوم" نمرده، بلکه در استانبول مهمان او شده است، خواستار همکاری تمامی کشورهای همسایه برای حمله به ایران، شکست قزلباشها و به تخت نشاندن شاه اسماعیل دوم شد. در این میان، قزلباشی به نام "عبدالله" که با لباس مبدل به مهمانی آمده بود با یکی از خدمۀ دربار طرح دوستی ریخت و متوجۀ مسائل مهمی شد؛ از جمله این که فردی که به نام شاهاسماعیل نزد سلطان مراد سکونت کرده، ولگردی به نام نصیر کعبی است که بسیار به شاه اسماعیل شباهت و حالا عثمانیها از این شباهت سوء استفاده کرده و قصد حمله به ایران و تصرف آن را دارند. عبدالله باید سریعا چارهای میاندیشید.
وزن
6465
تعداد صفحات
4310
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0