هر روز صبح، آن موقع که هنوز سپیده سحر دم نزده بود، مش اسدالله توبرهاش را برمی داشت تا با رفقایش، مش کریم، نصرالله و خانباز عرب روانه جنگل شود. اسدالله همانطور که گیوههایش را میپوشید گفت: لازم نکرده دلت مثل سیر و سرکه بجوشه! کار یه روز و دو روز نیست که زن. میبینی که هر روز خدا دارم می رم، تنگ غروبو سر و مر و گنده عین یک گوزن جلوت وایسادم. حالا امروز هوا یکم گرفته، از دیروز تا حالا اگر میخواست بارون بیاد که حالا اومده بود.
زبان
فارسی
وزن
114
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
استهبان - فارس
تعداد صفحه
76
زمان انتشار
1399
شابک
9786226033275
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0