نمایشنامۀ پیش رو، که در قالب نظم به نگارش درآمده، داستان زوج جوان ایرانی است که در پی آرزوی خدمت به مولای خویش، امام حسین (ع)، دشواری سفر را به جان خریده و راهی سرزمین عراق هستند و در راه با دو سرباز بارگاه یزید برخورد میکنند. دو سرباز برای آنان واقعۀ کربلا را بازگو کرده و تاکید میکنند که خود، شهادت حسین (ع) را دیدهاند، با وجود این، یزید هنوز میپندارد که ایشان زنده هستند و آن دو را برای یافتن و کشتن وی گسیل کرده است، زوج جوان که از شنیدن این خبر غمگین و حیرتزده شدهاند، تصمیم به قتل این دو کافر میگیرند، اما در درگیری بین آنها یکی از سربازها و همسر زن از پا درمیآیند و زن جوان به دست سرباز دیگر اسیر میشود. در این بین ناگاه امام (ع) بر آنها ظاهر شده، سرباز را میکشد. دستهای زن جوان را میگشاید و چون نسیم میگذرد. زن با عجله خویش را به بالین همسرش میرساند، اما مرد جوان در همان دم با لبهای تشنه به دیدار معبود میشتابد.
وزن
54
تعداد صفحات
36
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0