کتاب حاضر، داستاني اقتباسشده از مرزباننامه است که با زباني ساده و روان بازنويسي شده است. در اين داستان چون هنگام درگذشت شاه بابل رسيد، هنوز فرزندش کوچک بود. پس زمام امور را موقتاً به برادرش سپرد تا اينکه شاهزاده بزرگ شد. عمو او را با خود به شکار برد و در بيابان چشمهايش را درآورد و رهايش کرد. کورمال درختي يافت و از ترس درندگان بالاي آن رفت. شب پريان در زير آن درخت نشستند. ضمن گفتگويشان درمان چشم او و طريق چيرگي بر عمويش را ميگويند. فردا همچنان که پريان گفته بودند برگي از درخت کنده بر چشم ميمالد و بينا ميشود و ميرود لانه اژدهايي را پيدا ميکند که طالع وي با عمويش يکي بوده. مار را ميکشد و عموي نابکار هم ميميرد. آنگاه عزم وطن ميکند و بر جايگاه خويش مينشيند.
زبان
فارسی
وزن
24
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
16
زمان انتشار
1396
شابک
9786006434728
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0