میگل" برای تامین هزینههای عمل مادرش مجبور میشود به جای او در خانهای کار کند. صاحبخانه معمولا پس از رفتن میگل به خانه میرسید، ولی روزی اتفاقی زودتر آمده و میگل را دید. بعد از چند روز میگل متوجه شد که صاحبخانه، یکی از همکاران او در شرکت است. میگل و "رامبد" ـ صاحبخانه ـ پس از مدتی و با روی دادن حوادث مختلف به یکدیگر ابراز علاقه میکنند و برای آیندۀ خود نقشه میکشند. با مخالفت مادر و یکی از خواهران رامبد با ازدواج آن دو، رامبد به تنهایی به خواستگاری میرود و قرار عروسی را با خانوادۀ میگل میگذارد. اما درست دو شب قبل از عروسی آنها، خواهر رامبد تماس گرفته و به او میگوید که برادرش، باربد، تصادف کرده و حال وخیمی دارد و به علت سفر پدرش به خارج از ایران، لازم است که او نزد آنها برود. رامبد برای دیدن باربد به انگلستان میرود ولی دیگر خبری از او نمیشود وحتی مادرش در جواب تلفنهای میگل به او میگوید که رامبد قصد بازگشت به ایران را ندارد. اما تلفنی از سوی خواهر کوچک رامبد ماجراهای بسیاری را روشن میکند.
وزن
555
تعداد صفحات
370
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0