در زمانهای قدیم حسن کچل و خانوادهاش در کمال آرامش در روستای کوچکی در کنار چنگل زندگی میکردند و کار اصلی آنها کشاورزی بود. کار هرروز حسنکچل این بود که گوسفندان را به صحرا ببرد. در یکی از روزها وقتی او به صحرا رفت بچه آهوی زیبایی را دید که شاخة سنگین درختی بر روی پایش افتاده بود. او با کمک الاغش بچه آهو را نجات داد و با خود به خانه برد. پس از چند روز بچه آهو بهبود یافت و هر روز با حسن کچل به صحرا میرفت. نگارنده در مجموعة حاضر به شرح ماجراهای مختلفی از حسن کچل تحت این عناوین پرداخته است: حسن کچل و پدربزرگ؛ حسنکچل و گاو خشمگین؛ حسنکچل روزه میگیرد؛ و حسنکچل در خواب.
وزن
240
تعداد صفحات
160
محل انتشار
قم - قم
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0