در این داستان، دختری با نام "حمیرا" با بیان اعتراض خود نسبت به ازدواج مادرش ـ پس از گذشت 9 سال از فوت پدر ـ ماجرای داستان را رقم میزند. اما به رغم مخالفت حمیرا، مادر با آقای "صادقی" ازدواج میکند. پس از ازدوج مادر، حمیرا در منزل پدریاش به همراه مادربزرگ، به زندگی ادامه میدهد. این در حالی است که آقای صادقی نیز پسری 28 ساله با نام "امید" دارد که از پدر جدا شده و به تنهایی زندگی میکند. داستان تا آنجا ادامه مییابد که مادربزرگ میمیرد و حمیرا تنها راه چاره را رفتن به خانهی جدید مادر میداند. اما با ورود او به خانهی جدید، امید همواره او را آزار میدهد. تا آنجا که حمیرا تصمیم میگیرد تا به خواستگاری استاد دانشگاهش که تاکنون به او جوابی نداده، پاسخ مثبت دهد، اما...
وزن
468
تعداد صفحات
312
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0