در سال 736 هجری «ابوسعید»، آخرین فرمانروای مقتدر مغول درگذشت و در فاصلة 59 سالی که از سلطنت آخرین خان مغول تا حملة تیمور گورگانی به جنوب ایران گذشت، کشور ایران زیر سلطة دیکتاتور آل مظفر قرار گرفت. بعد از مرگ او هرج و مرجی که بر سر جانشینی او به وقوع پیوست، میدانی به راهزنان داد تا با خیال آسوده به راهزنی و قتل و غارت مسافران و کاروانها بپردازند. یکی از این راهزنان خونآشام و بیرحم «شیرزاد» بود که در مسیر رفسنجان و یزد در کمین کاروانیان مینشست. او یکی از اهالی سیرجان بود که پدر معشوقهاش که مخالف ازدواج با دخترش «نوشین» بود، به قاضی شهر رشوه پرداخته بود تا او را در میدان شهر به چوب ببندند و خوار و رسوا کنند. شیرزاد بعد از این رسوایی به بیابان پناه برده بود و اینک سردستة راهزنانی بود که اسمش لرزه بر اندام کاروانیان دولت میافکند. او در کمین کاروانی نشسته بود که از سیرجان میآمد تا انتقام خود را از آنها بگیرد. و وقتی که کاروان سیرجان، که نوشین و پدرش نیز همراه آنها بود رسیدند، شیزاد و راهزنان آنها را اسیر کردند. ناگاه خبرآوردند که «شاه شجاع»، در پی شکایت مردم کرمان از شیرزاد، دستهای سوار برای گرفتن او روانة کمینگاه کرده است و سواران در حال نزدیکشدن هستند.
وزن
639
تعداد صفحات
426
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1389
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0