شب «یلدا» بود و پادشاه ایران از همة مهمانها درخواست کرد که یک سخن جالب بگویند. در میان مهمانان پیر فرزانهای بود که خبر از یک درخت زندگی در هندوستان را داد که هرکس از میوهاش بخورد عمر جاودان مییابد. صبح روز بعد پادشاه پیک مخصوصش «اردشیر» را با تمامی امکانات پی این درخت فرستاد. وی پس از دو ماه به هند رسید و در آنجا از بیشتر مردم دربارة درخت سوال کرد، اما کسی چیزی از حرفهای او متوجه نمیشد. سرانجام اردشیر نزد جادوگری هندی رفت و او نشانی یک حکیم هندی را به او داد. اردشیر پس از ماهها حکیم را یافت و از او دربارة درخت زندگی سئوال کرد. حکیم بزرگ گفت منظور از درخت زندگی، درخت علم است و به این دلیل، عالم همیشه زنده است و نام او را حتی هزاران سال بعد از مرگش به زبان میآورند و یاد او را زنده نگه میدارند. این داستان اقتباسی است از یکی از حکایتهای «مثنوی» که با ابیاتی از آن و معانی واژههای دشوار در پاورقیها همراه است.
وزن
24
تعداد صفحات
16
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1388
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0