داستان حاضر دربارهی دختری است با نام "گندم" که پدر و مادرش را در حادثهای از دست میدهد و پس از آن با پدربزرگش "باباعلی" زندگی میکند. پدربزرگ به همراه گندم برای یافتن کار از شیراز راهی تهران شده و در خانهای به شغل سرایداری مشغول میشود. گندم نیز با فرزند صاحبخانه با نام "اوستا" همصحبت میشود و....
وزن
222
تعداد صفحات
148
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1385
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0